یه روز رفته بودم یه رستوران سنتی
رو یه تخت نشستم و تو خیال خودم بودم که دیدم یه دختر و پسر اومدن و رو تخت جلویی نشستن
دختره رو به من بود و پسر پشت به من ...
یهو دیدم دختره بهم خیره شده
سرم رو انداختم پایین.اما هوس اومد سراغم …….
دختره با چشاش آمار میداد
یه کاغذ برداشتم و بهش نشون دادم با تکون دادن سرش قبول کرد
وقتی پسره رفت تا پول غذا رو حساب کنه دختره نزدیک تخت من شد و کاغذ رو گرفت…
روی کاغذ نوشته بودم: خیلی پستی ...
نظرات شما عزیزان:
salam webet aliye ama heyf ghalebesh tiras.age ghalebo avaz koni jazabtar mishe..gif)
س/چرادرمورداهنگ گذاشتن تووب صحبت نكردي
پاسخ:عزیزم تو وبلاگت جواب دادم
پاسخ:عزیزم تو وبلاگت جواب دادم
SALAM MITONI BEGI TO VEB CHEGORI AHANG BEZARAM
مژده بده! مژده بده! یار پسندید مرا
با آپی متفاوت بروزم
با نظرتون همسفر ما شین
با آپی متفاوت بروزم
با نظرتون همسفر ما شین
عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که :
عشق زاییده تنهایی است…. و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد …. کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند…
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ……
عشق زاییده تنهایی است…. و تنهایی نیز زاییده عشق است…
تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد …. کسی در پیرامونش نباشد!
اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست!
برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند…
و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده ، بریده شده و تنها مانده است ؛
در انبوه جمعیت نیز تنهاست ……
درد عشق و انتظار
دارم زان شب یادگار
در آن شب سرد پاییز
آهنگ سفر می کردی
از رهگذری محنت بین
دیدم که گذر می کردی
تو رفتی و دلم غمین شد
قرین آه آتشین شد
از آن شبی که بر نگشتی
جهان که شادی آفرین بود
به چشم من غم آفرین شد
از آن شبی که بر نگشتی
دارم زان شب یادگار
در آن شب سرد پاییز
آهنگ سفر می کردی
از رهگذری محنت بین
دیدم که گذر می کردی
تو رفتی و دلم غمین شد
قرین آه آتشین شد
از آن شبی که بر نگشتی
جهان که شادی آفرین بود
به چشم من غم آفرین شد
از آن شبی که بر نگشتی
Hade aghal adres webloge mano midadi b 2khtare
مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟ که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟
با امدنت به خانه ما مسرورمان کنید
اپم
سلام ممنون که دعوتمو قبول کردی و اومدی عزیزم....همین که اومدی خیلیه..واقعا دستت درد نکنه..گفتی ترکی بلد نیستی و نمیتونی از آهنگها استفاده کنی...باید بگم من یه بخش کامل برا موزیک فارسی دارم...حالا بی خیال..بازم بیاا
تبادل
لینک هوشمند
ورود
اعضا:
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
