در گذرگاهِ نسيم سرودی ديگرگونه آغاز کردم
در گذرگاهِ باران سرودی ديگرگونه آغاز کردم
در گذرگاهِ سايه سرودی ديگرگونه آغاز کردم.
نيلوفر و باران در تو بود
خنجر و فريادی در من.
فواره و رويا در تو بود
تالاب و سياهی در من.
در گذرگاهات سرودی ديگرگونه آغاز کردم.
من برگ را سرودی کردم
سرسبزتر ز بيشه
من موج را سرودی کردم
پُرنبضتر ز انسان
من عشق را سرودی کردم
پُرطبلتر ز مرگ
سرسبزتر زِ جنگل
من برگ را سرودی کردم
پُرتپشتر از دلِ دريا
من موج را سرودی کردم
پُرطبلتر از حيات
من مرگ را
سرودی کردم.....
نظرات شما عزیزان:
{حامـــــــــــــــــــد}
.
.
گاه نگران می شوی که نکند آنقدر که انتظار داری تو را دوست نداشته باشم
عزیزم دوستت دارم همیشه و همیشه بی هیچ قید و شرطی.
هر چه بیشتر تو را می شناسم بیشتر به تو علاقه مند می شوم
همه احساسات من حتی حسادت هایم ناشی از شور عشق بوده است.
در پر شور ترین طغیان احساسم حاضرم برایت بمیرم.
تو را بیش از اندازه آشفته و ناراحت کرده ام. ولی تو را به عشق قسم؟آیا کار دیگری میتوانم بکنم؟همیشه برای من تازه هستی.آخرین تبسم تو شاداب ترین و آخرین حرکات تو زیباترین آنهاست.
بدون تو نمی توانم زندگی کنم.جز دیدار تو همه چیز را فراموش کرده ام
انگار زندگی ام در اینجا به پایان رسیده است دیگر چیزی نمی بینم و مرا در خودت ذوب کرده ای.؟
حس می کنم در حال متلاشی شدن هستم.همیشه در حیرت بودم که چه طور افرادی به خاطر دین شهید می شوند از فکر آن هم تنم به لرزه می افتاد.اما دیگر نمیلرزم .من هم می توانم به خاطر آن بمیرم.می توانم بخاطر تو بمیرم .کیش من کیش مهر است و تو تنها اعتقاد من هستی.تو مرا با نیرویی که توان مقابله با آن را ندارم اقسون کرده ای.
@حامـــــــــــــــــــد@