يادتان نرود كه اگر كسي قرار است شما را ببخشد، آغاز اين جريان و اين شروع دوباره بايد از خود شما باشد. چه تغييراتي بايد در خودتان بدهيد، چه راههايي بايد برويد كه بتواند خساراتي كه زدهايد را كمرنگ كند و براي فرد مقابلتان امكان فراموش كردن آن لحظات سخت را فراهم كند. در خودتان راه يك تغيير واقعي را باز كنيد نه اينكه تنها براي به دست آوردن دل او به تلاشهاي موقتي دست بزنيد. درسهايي كه از اين اتفاق گرفتيد و تغييراتي كه بايد در خودتان، شيوه زندگي و رفتارتان بدهيد را فهرست كنيد. هرازگاهي به اين نوشته مراجعه كنيد و نگذاريد آنچه بايد براي هميشه يادتان باشد، فراموش شود.
به اين فكر كنيد كه ممكن است رفتار شما تا چه حد به كسي ضربه زده باشد. خودتان را جاي او بگذاريد. آيا حالا از صميم قلب احساس تاسف ميكنيد؟ به او بگوييد كه متاسفيد. شايد لازم باشد اين جمله را بارها و روزها تكرار كنيد. به او بگوييد كه ميدانيد رفتار شما چه عواقبي داشته است و چه بهايي را ديگران به خاطر شما پرداختهاند. بگذاريد سرتان داد بزند، بديهايتان را به رختان بكشد، خشمش را بروز دهد و تا آنجا كه ميخواهد در انتقامگيري لفظي پيش برود. تنها از اين طريق است كه او احساس ميكند احساساتش شنيده شده است و ميتواند پشيماني واقعي شما را درك كند.
خودتان بهتر ميدانيد كه چه كردهايد. گاهي آنقدر به كسي آسيب ميرسانيد كه نميتوانيد به سادگي توقع بخشش داشته باشيد. در اين شرايط نه عذرخواهي شما و نه بهبود رفتارتان هيچكدام نميتواند جاي زخم بزرگي كه به او زدهايد را بپوشاند. شايد در اين موقعيتها بهترين راه اين باشد كه عذرخواهي كنيد و از زندگي او بيرون برويد.
كمي فاصله بگيريد. وقتي كسي به خاطر شما آسيب ديده است؛ ديدن دوباره شما برايش يعني يادآوري آن آسيبها. از او بپرسيد كه آيا ميتواند شما را ببخشد؟ آيا دوست دارد از همين لحظه براي جبران كردن آنچه انجام دادهايد دست به كار شويد يا اينكه كمي از او فاصله بگيريد؟ به او اطمينان دهيد كه اين فاصله گرفتن شما به معناي فراموش كردنش نيست بلكه ميخواهيد به او براي شروعي دوباره زمان دهيد.
از اينكه او از شما دوري كند يا اينكه برخورد سخت و سردي با شما داشته باشد نرنجيد. هر زماني كه احساس كرديد او بيشتر از حقش پيش ميرود، كاري كه كردهايد را به ياد بياوريد. آيا هنوز هم فكر ميكنيد كه براي تلخ بودن هيچ حقي ندارد و بايد مثل قبل با شما رفتار كند و وانمود كند كه هيچ اتفاقي نيفتاده است؟
زماني كه از كسي طلب بخشش ميكنيد و او به شما پاسخ مثبت ميدهد، فكر نكنيد كه همه مشكلات تمام شده است. ارتباط شما ممكن است تا مدتها مثل قبل پيش نرود. يادتان باشد كه در اوج اعتماد با او چه كردهايد پس تا مدتي توقع نداشته باشيد مثل روز اول به شما اعتماد كند.
مقابله به مثل ميكنيم: اين نظريه معتقد است كه آدمها زماني كه مورد لطف ديگري قرار ميگيرند، خود را به او مديون ميدانند. بخشيدن اشتباهات هم گاهي ميتواند در گروه همين لطفها قرار گيرد بنابراين آدمها اغلب كساني را ميبخشند كه قبلا مورد بخششان قرار گرفتهاند اما اين ماجرا ميتواند شكل ديگري هم پيدا كند. گاهي آدمهايي كه درون خود نسبت به طرف مقابلشان و كارهايي كه در حق او كردهاند احساس عذاب وجدان ميكنند، فكر ميكنند كه بخشيدن اشتباهات آن فرد جزئي از وظايفشان و تنها راه سبك كردن بار اين عذاب وجدان است. براي آنها مهم نيست كه فرد مقابل از آنچه در حقش انجام دادهاند با خبر باشد. آنها فقط سعي ميكنند كه با اين بخشش بهخود آرامش بيشتري بدهند.
به گناهكار درس ميدهيم: اين نظريه معتقد است كه ما با بخشيدن، فرد مقابل را به تكرار كارش تشويق ميكنيم. طرفداران اين عقيده ميگويند اگر فرد خطاكار نتيجه كارش را نبيند و به راحتي بخشيده شود، هيچچيز نميتواند او را از انجام دوباره اشتباهاتش منصرف كند. از نظر آنها نبخشيدن اشتباهات ديگران، احتمال اشتباهاتي كه فرد مقابل ما ممكن است در آينده در رفتارهايش بروز دهد را از بين ميبرد و به همين دليل است كه ما براي هر اشتباهي بايد به ديگران يك درس حسابي بدهيم و هرگز با بخشيدن شانس اثبات قدرت خود را از بين نبريم.
نظرات شما عزیزان: